جخ امروز از مادر نزاده ام   2009-11-19 14:44:46

جخ امروز
از مادر نزاده ام
نه
عمر جهان بر من گذشته‌است

نزدیک‌ترین خاطره‌ام خاطره‌ی قرنهاست.
بارها به خونمان کشیدند
به یاد آر،
وتنهادست آورد کشتار
نان‌پاره‌ی بی‌قاطق سفره‌ی بی‌برکت ما بود.

اعراب فریبم دادند
برج موریانه را به دستان پرپینه‌ی خویش بر ایشان در
گشودم
مرا وهمه‌گان را بر نطع سیاه نشاندند و
گردن زدند.

نماز گزاردم و قتل‌عام شدم
که رافضی‌ام دانستند.
نماز گزاردم وقتل‌عام شدم
که قرمطی‌ام دانستند.

آن‌گاه قرار نهادند که ماوبرادران‌مان یک‌دیگر را بکشیم و
این
کوتاه‌ترین طریق وصول به بهشت بود!

به یاد آر
که تنها دست‌آورد کشتار
جل‌پاره‌ی بی‌قدر عورت ما بود.
خوشبینی‌ی برادرت ترکان را آواز داد
تورا و مرا گردن زدند.
سفاهت من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همه‌گان را گردن زدند.
یوغ ورزاو بر گردن‌مان نهادند.
گاوآهن برما بستند
برگرده‌مان نشستند
و گورستانی چندان بی‌مرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خون‌آبه روان است.

کوچ غریب را بیاد آر
از غربتی به غربت دیگر،
تا جست و جوی ایمان
تنها فضیلت ما باشد.

به یاد آر:
تاریخ ما بی‌قراری بود
نه باوری
نه وطنی.

نه،
جخ امروز
از مادر
نزاده‌ام.


از مدایح بی‌صله احمد شاملو



نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات